کتابهایی که درباره دوران غیبت نگاشته شدهاست
مرور جریانات فکری و عقیدتی دوران قبل و بعد از غیبت نشان میدهد باور به غیبت امام معصوم در تاریخ شیعه راه درازآهنگی پیموده است، یکی از بهترین راههای شناخت این راه بلند و پر اوج و فرودِ عقیدتی، مرور کتابهای حدیثی و کلامی است که در میان امامیه در این دوران نگاشته شدهاست.
تاریخ عقاید در همه ادیان یکی از مهمترین ابزارهای شناخت آن عقیده و بررسی اوج و فرودهای آن است. این بررسی نشان میدهد عقاید چگونه در دورههای تاریخی اشکال گوناگونی را از سر گذراندهاند و باور غالب امروزین عقیدهای بوده که توانسته است در کارزار تاریخ توسط مدافعانش تثبیت شود.
باور به ظهور منجی آخرالزمان در همه ادیان و قیام امام دوازدهم (عج) در باور شیعی به عنوان مصداق مهدی آل محمد(ص) یکی از نمونههای خوب برای شناخت تاریخ عقاید است. مرور جریانات فکری و عقیدتی در دوران قبل و بعد از غیبت نشان میدهد این باور در تاریخ شیعه راه درازآهنگی را پیموده است. یکی از بهترین راههای شناخت این راه بلند و پر اوج و فرودِ عقیدتی، مرور کتابهای حدیثی و کلامیای است که در میان امامیه در این دوران نگاشته شده است.
گزارش زیر با این منظور برگرفته از نتایج تحقیقی کتاب جاسمحسین دانشآموخته دکتری تاریخ دانشگاه ادینبرا انگلستان با عنوان تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج) با ترجمه سیدمحمدتقی آیتاللهی است که توسط انتشارات امیرکبیر (چاپ اول ۱۳۷۲) منتشر شده است.
محمد بن حسن عسکری (ع) امام دوازدهم «امامیه» یا «شیعیان دوازده امامی» در سال ۲۰۹ هجری/ ۸۶۹ میلادی چشم به جهان گشود. چهار سال پس از رحلت امام عسکری(ع)، امام دوازدهم بنا به احتیاط از تیررس چشمان کارگزاران خلفای عباسی پنهان شد. پناهگاهش فقط برای معدودی از پیروانش آشکار بود. تا سال ۳۲۹ هجری قمری/ ۹۴۱ میلادی چهارنفر از دستیاران نزدیک پدرش به صورت متوالی رابط بین آن امام و پیروانش بودند. شیعیان این دوره را دوران غیبت صغرای امام دوازدهم میدانند.
در این دوره چهار نفر سفیر، مستقیما فعالیت های مذهبی - سیاسی مخفی تشیع را سرپرستی می کردند. آخرین سفیر در بستر مرگ خود در سال ۳۲۹ هجری قمری اعلام کرد که امام دوازدهم تصمیم گرفتهاند هیچکس را پس از وی بعنوان سفیر منصوب نکنند و به دوران غیبت کبری وارد شدهاند. امامیه این اعلام را آغاز غیبت دوم امام دوازدهم میدانند که تا حال حاضر نیز ادامه دارد.
از این رو مجموعه امامان در عدد دوازده متوقف شد. به همین جهت امامیه معتقدند که امام دوازدهم قائم است، (قیام کننده) و قیام او را پیامبر (ص) وعده کرده است. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که یکی از اعقاب دختر والاگهرشان فاطمه (ع)، با شمشیر قیام خواهد کرد و دنیا را از عدل و داد و مساوات لبریز خواهد ساخت.
از نیمه اول قرن چهارم / دهم، بسیاری از علماء غیبت آن حضرت را مطلقاً از دیدگاه اعتقادی بررسی کرده اند، در حالی که به نظر میرسد این رویداد جنبه تاریخی نیز داشته باشد. با توجه به اینکه به خاطر ارتباط نزدیک بین غیبت و امامت یا رهبری توأم سیاسی و دینی، این موضوع در مباحث کلامی شیعه جای میگیرد و به تدریج جنبه های تاریخی آن نادیده انگاشته میشود. از این رو دانشمندانی همچون ایگناز گلدزیهر خاورشناس مجارستانی (۱۸۵۰-۱۹۲۱م)، دیوید سموئل مارگولیوث خاورشناس انگلیسی (۱۹۴۰-۱۸۵۸م)،اسناوک هورگرونج خاورشناس آلمانی (۱۸۵۷-۱۹۳۶م) و جیمز دارمسترر خاورشناس فرانسوی(۱۸۹۴-۱۸۴۹) برآن تلاش دارند که غیبت امام دوازدهم را به عنوان پدیده ای اعتقادی مطالعه کنند و بکوشند تا منشأهای پیش از اسلام آن را دنبال نمایند. آرزوی امامیه این بوده تا قدرت سیاسی را تحت زعامت امامی که قائم بالسیف (قیام باشمشیر) باشد به دست آورند.
کتابهای کلامی و حدیثی که درباره غیبت نگاشته شدند
در واقع در تاریخ امامت این عقیده کهن وجود دارد که امامی از نسل پیامبر (ص) غیبت کرده تا برای روز قیام تدارک بیند و دنیا را از عدل و داد پر کند و او «قائم مهدی» است. غیبت به عنوان نشانی از قائم مهدی حقیقی تلقی میشود و قبل و بعد از غیبت امام دوازدهم در سال ۸۷۴ هجری قمری مورد بحث قرار گرفته است. بسیاری از نویسندگان شیعه احادیثی منسوب به پیامبر و امامان را درباره این موضوع گردآوری کردهاند. این احادیث را بسیاری از گروه های شیعه به منظور پشتیبانی از ادعاهای رهبرانشان، که در بلند پروازی ها و قدرت طلبی های خود عنوان قائم مهدی را گرفته اند، به کار برده اند. پیش از سال ۸۷۴ هجری قمری این عنوان را حتی بعضی از امامیه به عنوان دلیلی بر اینکه یکی از امامان از دنیا رفتۀ آنها در واقع قائم مهدی بوده است به کار برده اند. در عین حال همان احادیث را شیعیان اثنیعشری برای تایید این عقیده که امام دوازدهم قائم مهدی است به کار گرفتهاند.
از این رو بررسی آثار در موضوع غیبت میتوان از حیث بررسی سیر تاریخی تطور این عقیده مهم باشد. از همین روی از نظر تاریخ نگارش این مجموعه آثار را به سه گروه می توان تقسیم کرد.
الف- کتابهایی که در موضوع غیبت قبل از غیبت صغری (۲۶۰ه. ق) نوشته شدهاند.
ب- کتابهایی که در موضوع غیبت در سال های غیبت صغری (۲۶۰- ۳۲۹ه. ق) نوشته شدهاند.
ج- کتابهایی که با موضوع غیبت بعد از ۳۲۹ه. ق(دوران غیبت کبری) نوشته شده اند.
الف- کتابهایی که قبل از غیبت صغری (۲۶۰ه. ق) نوشته شدهاند
علمای شیعه در حدود ۴۰۰ کتاب در طول زندگی یازده امام نوشتهاند. بعضی از این آثار با نقل احادیثی از پیامبر و امامان، در موضوع غیبت امام مهدی(عج) بحث میکند. درعین حال این احادیث هرگز نامی از آن امام به میان نیاورده و زمان شروع غیبت او را مشخص نمیکند. ابهام موجود در احادیث مذکور بسیاری از شیعیان را شجاعت بخشیده تا این عنوان را در مورد امامان مختلف به کار برند. از این رو فرقه واقفیه امام موسی کاظم (ع)، امام هفتم را امام غائب دانستهاند در حالیکه امامیه، شیعه اثنی عشری و زیدیه جارودیه (بنیانگذار این فرقه ابوالجارود زیدبن منذر صحابی امام پنجم محمد باقر(ع) بود که پس از قیام زیدبنعلی از تابعیت امام باقر(ع) خارج شد و ادعای زید را پیشنهاد کرد و فرقه جدیدی به نام زیدیه جارودیه بنیان نهاد) امام دوازدهم را امام غائب میدانند ولی نام او را مشخص نکردهاند. با وجودی که اکثریت عظیمی از این آثار قدیمی باقی نمانده اند، به نظر می رسد نویسندگان اسلامی در قرون چهارم و پنجم هجری مبنای آثار خود را در موضوع غیبت بر این نوشتارهای قدیمی قرار داده باشند.
آثار زیر نمونه هایی از دیدگاه های واقفیه، زیدیه (زیدیه یکی از فرقههای شیعه است که نامشان را از زید بن علی گرفتهاند. زیدیان برخلاف دوازدهامامیها، زید بن علی را بهجای برادرش امام محمد باقر(ع) امام پنجم میدانند) و شیعه دوازده امامی را در موضوع غیبت ارائه می دهد.
۱- واقفیه
الف- انماطی ابراهیم بن صالح کوفی یکی از اصحاب امام پنجم، محمد باقر (ع) (شهادت ۱۱۴ه. ق) بود. وی کتابی تحت عنوان الغیبه نوشت که دیدگاه واقفیه را ارائه میدهد، گرچه سایر علماء مانند احمد بن علی بن نوح (متوفی پیش از ۴۲۳ه. ق) و شیخ طوسی اطلاعات او را در حمایت از دیدگاه شیعه اثنی عشری به کار برده اند.
ب- طائی طاطاری، علی بن حسن، صحابی امام هفتم، موسی کاظم (ع) (شهادت ۱۸۳ه. ق) بود، که او را امام غائب نامید. وی در دفاع از نظریه خود کتاب الغیبه را نوشت که چهارچوب آثار بعدی نویسندگان واقفیه شد.
ج- حسن بن محمد بن سماعه، کتابی در موضوع غیبت تنظیم کرد، که قدم جای پای معلم واقفی خود طائی طاطاری نهاد. درعین حال، آن دسته از علمای امامیه که در دوران غیبت صغری میزیستند، نظیر حسن صفا و کلینی اطلاعات او را به منظور جانبداری از این نظریه که امام غائب هفتمین امام نبوده بلکه امام دوازدهم است به کار برده اند.
۲- زیدیه
ابوسعید عباد بن یعقوب رواجینی عصفری (متوفی۲۵۰ه. ق) یکی از علمای شیعه بود که فرقه زیدیه جارودیه را رهبری میکرد. وی کتابی از احادیث را گردآوری کرد و آن را کتاب ابوسعید عصفری عنوان نهاد. اهمیت کتاب به این نکته است که نویسنده حدیثی مربوط به غیبت را حداقل ده سال پیش از رویداد آن ذکر میکند. وی همچنین احادیث دیگری را می آورد که بر تعداد امامان و ختم آن به امام دوازدهم اشاره دارد و او را قائم میداند. با وجود این برعکس امامیه اسامی امامان دوازده گانه را ذکر نمی کند. اثر عصفری از جمله آثاری است که علمای امامیه مانند شیخ کلینی (متوفی ۳۲۹ ه. ق) شیخ مفید (متوفی ۳۶۰ ه. ق) و صدوق (متوفی ۳۸۰ه. ق) برای اثبات وجود امام دوازدهم و آثار غیبت او در مقیاس وسیعی استفاده کرده اند.
شیعیان اثنی عشری
الف- علی بن مهزیار اهوازی دستیار نزدیک امام نهم بود. امام جواد او را به عنوان نماینده خود در اهواز منصوب کرد و در دوران امامت امام دهم هادی (ع) همچنان این وظیفه را عهده دار بود. وی دو کتاب با عناوین کتاب الملاحم و کتاب القائم را نوشت، که هر دو غیبت امام و قیام او را با شمشیر مورد بحث قرار میدهند. از این رو بین سالهای ۲۶۰ و ۲۳۹ ه. ق دو پسرش ابراهیم و محمد نمایندگان مسئول امام دوازدهم در اهواز شدند.
ب- حسن بن محبوب سراد (متوفی ۲۲۴ ه. ق) در اثر خود در موضوع غیبت با عنوان المشیخه چندین حکایت را که اغلب به امامان منسوب است ثبت میکند. این اثر از بین رفته است، ولی نقلقولهایی از آن در مآخذ موجود امامیه در دست است.
ج- فضل بن شاذان نیشابوری (متوفی ۲۲۴ه. ق) یکی از علمای معروف امامیه بود که مورد احترام و تکریم امام یازدهم قرار داشت. وی کتابی تحت عنوان الغیبه گردآوری کرد، ولی به نظر می رسد اکثر مطالب آن از اثر حسن بن محبوب نقل شده باشد. چون فضل دو ماه قبل از رحلت امام یازدهم در سال ۲۶۰ه. ق درگذشته است، اهمیت اثر او در احادیثی که نقل میکند و امام دوازدهم را قائم می داند نهفته شده است. بسیاری از نویسندگان بعدی همچون طوسی در اثر خود تحت عنوان الغیبه براثر فضل تکیه کرده اند. بهاء الدین تیلی (متوفی ۷۹۰ه. ق) نیز اثری تحت عنوان الغیبه با تلخیص اثر فضل گردآوری کرده است. به رغم آنکه اصل اثر فضل از بین رفته است اما به نظر می رسد آثار کفایة المهتدی فی معرفة المهدی نوشتهدیرلوحی (متوفی قرن دوازدهم قمری) و کشف الاستار میرزا حسین نوری (متوفی ۱۳۲۰ه. ق) رونویسی این اثر باشند.
ب- کتابهایی که در سالهای غیبت صغری (۲۶۰- ۳۲۹ه. ق) نوشته شدهاند
در طول دوره غیبت صغری ۲۶۰-۳۲۹ه. ق اکثر کتب دیدگاه های مختلفی را در موضوع غیبت ارائه داده اند. این آثار غالبا مجموعه حکایاتی است که بر مبنای آثار قبل از سال ۲۶۰ه. ق نگارش یافته است. نویسندگان این آثار فقها یا مبلغینی هستند که در فعالیت های مخفی نهاد امامت که توسط شخص امام دوازدهم رهبری می شد شرکت داشته اند. از این رو اطلاعات مهمی را ثبت کرده اند که نمی توان آنها را در کتب تاریخ گردآوری شده آن ایام یافت.
در سال ۲۶۲ه. ق ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (متوفی۲۸۶ه. ق) مدعی نیابت امام دوازدهم در بغداد شد. وی کتابی درباب غیبت نوشت که دیدگاه فرقه غُلات (غلوکنندگان در حق ائمه اطهار) را منعکس می کند. پس از آن نعمانی (متوفی ۳۶۰ه. ق) اطلاعات نهاوندی را در کتاب معروف خود الغیبه به صورت گسترده ای آورد.
عبد الله بن جعفر حمیری (متوفی بعد از ۲۹۳ه. ق) کتابی تحت عنوان الغیبه والحیره نوشت. اهمیت اثر او در این نکته نهفته شده که وی یکی از دستیاران نزدیک امام دهم و امام یازدهم بود و پس از آن کارگزار نواب اول و دوم (سفیر) امام دوازدهم شد. متأسفانه این اثر و نیز کتاب الامامة والتبصرة من الحیره ابن بابویه (متوفی ۳۲۹ ) از بین رفته اند. در عین حال، صدوق (متوفی ۳۸۲ه. ق)، فرزند وی و شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ه. ق) از این آثار بهره وافی برده اند.
کلینی (متوفی ۳۲۹ه. ق) بخش عظیمی از کتاب کافی را تحت عنوان الحجه به مسئله غیبت اختصاص داده است. وی این مطالعه را با تکیه بر اطلاعات مهمی در وضعیت کلی امامت، بین سال های غیبت صغری با تأکید خاص بر نقش سفرای امام در این دوران انجام می دهد. کلینی احادیثی منسوب به امامان را درباره غیبت امام دوازدهم ثبت میکند. او این اطلاعات را از نویسندگان قدیمی واقفیه و امامیه همچون حسن بن محبوب، عبد الله بن یعقوب عصفری و حسن بن سماعه روایت می کنند. به علاوه وکلای امام دوازدهم مآخذ اصلی اطلاعات او در فعالیت های زیرزمینی امامیه بوده اند.
ج- کتابهایی که بعد از ۳۲۹ه. ق (دوران غیبت کبری) نوشته شده اند
رویداد غیبت کبری در سال ۳۲۹ غباری از حیرت را در میان امامیه به وجود آورد. بنابراین، چندین اثر انشاء شد تا غیبت امام دوازدهم را توجیه نموده و به تبیین دلائل طولانی شدن آن بپردازد. پنج اثر این دوره را می توان اساس عقاید بعدی امامیه در موضوع غیبت دانست.
۱- نُعمانی، محمد بن ابراهیم بن جعفر معروف به ابن ابی زینب، از اهالی شهر نعمانیه، یکی از قربه های واسط بود. وی به بغداد هجرت کرد و در آنجا نقل حدیث را تحت سرپرستی کلینی و ابن عقده آموخت. او سپس به سوریه رفت و در حدود سال۳۶۰ه. ق در آنجا درگذشت.
چون پس از رحلت امام یازدهم حضرت عسکری (ع) در سال ۲۶۰ه. ق در میان شیعیان هاله ای از حیرت و شگفتی مشهود بود، نعمانی کتابی تحت عنوان الغیبه نوشت. وی کوشید تا ضرورت غیبت امام دوازدهم را با روایت احادیثی از پیامبر (ص) و ائمه (ع) که غیبت آن بزرگوار را پیش بینی کرده اند اثبات کند. او اکثر اطلاعات خود را از نویسندگان قدیمی که دراین باره کتاب نوشته اند، بدون درنظرگرفتن دیدگاه های عقیدتی و آئینی ایشان کسب نمود. در میان این نویسندگان قدیمی حسن بن محبوب (امامی)، فضل بن شاذان (امامی)، حسن بن سماعه (واقفی)، ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (غالی)، کلینی (امامی)، ابن عقده فقیه مشهور (زیدی)، و مسعودی دیده می شوند.
سهم ارزنده نعمانی در این است که پس از مسعودی (متوفی ۳۴۵ه. ق) نخستین کسی بود که تفسیر احادیث منسوب به ائمه را از کلینی گردآوری کرد. احادیث مذکور بر این مهم دلالت دارد که قائم دو غیبت در پی خواهد داشت. نخستین غیبت او کوتاه و غیبت بعدی او طولانی است. نعمانی این نکته را بیان می دارد که نخستین غیبت دوران چهار نائب امام دوازدهم است، که از سال ۲۶۰ه. ق آغاز و تا سال ۳۲۰ه. ق ادامه داشته است و غیبت دوم پس از رحلت چهارمین سفیر در سال ۳۲۹ه. ق آغاز می شود. برخی از نکات او بیانگر این واقعیت است که چگونه غیبت کامل امام دوازدهم شیعیان اثنی عشری را در حالت حیرت فرو برد و موجب شد تا کاهش عظیمی در تعداد آنان صورت گیرد. تفسیر او اساس آثار بعدی امامیه در این موضوع قرار می گیرد.
۲- محمد بن علی بن بابویه، معروف به شیخ صدوق (متوفی۳۸۱ه. ق)، کتابی در مساله غیبت تحت عنوانکمال الدین و تمام النعمه نوشت. محتوای کتاب ارزشمند بوده زیرا صدوق بردو اخذ اصلی شیعه که قبل از سال ۲۶۰ه. ق گردآوری شده تکیه دارد. از این رو درمییابیم که وی اغلب خواننده را به نویسندگانی چون حسن بن محبوب، فضل بن شاذان، حسنبنسماعه و ابنبابویه(پدر خود) ارجاع می دهد. صدوق به خاطر آنکه پدرش از فقهای عالیقدر و وکیل امام در قم بوده توانست اطلاعات موثقی را درباره ارتباطات پنهانی بین وکلا و امام به وسیله چهار سفیر ارائه دهد. در عین حال مطالعه سلسله راویان بعضی از روایات او درباره تولد امام زمان(عج) این نکته را میرساند که صدوق اطلاعات خود را از کسانی چون محمدبنبحر دریافت داشته است. در نتیجه باید در به کارگیری این روایات دقت کافی را مبذول داشت.
۳- محمد بن محمد بن نعمان، معروف به شیخ مفید (متوفی ۴۱۳ه. ق)
وی در جمع تقلید شیعیان امامیه بود. در این زمان بود که تعمق در مباحث کلامی غیبت آغاز شد. بنابراین وی پنج مقاله را در دفاع از غیبت امام دوازدهم نوشت و اثر جداگانه ای را تحت عنوان الفصول العشره فی الغیبه گردآوری کرد. به رغم شیوه جزمی این اثر، اطلاعات ارزشمندی را درباره شرایط تاریخی که بر زندگی پنهانی امام دوازدهم قبل از سال ۲۶۰ه. ق احاطه یافته بود به دست میدهد. مفید تصویری از پانزده دیدگاه مختلفی که در میان امامیه پس از سال ۲۶۰ه. ق رسوخ نموده بود ارائه میکند. او شواهدی درمورد از بین رفتن پانزده گروه، تا سال ۳۷۳ه. ق میآورد که به جز شیعیان دوازده امامی که معتقدند رهبرشان امام دوازدهم است و در پرده غیبت به سر میبرد، همگی از بین رفتهاند.
مفید در کتاب ارشاد خود روش کلینی و نعمانی را در نقل حدیث دنبال میکند. وی قبل از هر چیز وجود امام دوازدهم را اثبات می نماید و سپس طولانی بودن عمر آن حضرت را که از طول عمر اشخاص معمولی فراتر رفته توجیه می کند.
۴- پس از مفید دو شاگرد برجسته اش به نام های علی بن حسین معروف به مرتضی (متوفی ۴۳۶ه. ق) ومحمد بن علی کراجکی (متوفی ۴۴۹ه. ق) روش استدلالی را در رساله های خود درباره طول عمر امام غائب دنبال کردند. کراجکی اثری تحت عنوان البرهان علی صحه طول الامام صاحب الزمان گردآوری کرد که در آن اسامی بسیاری از افراد را ذکر می کند که سن آنها بالاتر از طول عمر افراد عادی بوده است. هدف او همچون شیخ صدوق و شیخ مفید این بود که ثابت کند طول عمر امام دوازدهم در دوران غیبت پدیدهای خارق العاده نبوده است. روش جزمی این دو اثر فاقد هر گونه اطلاعات تاریخی مربوط به برنامه واقعی امام دوازدهم در سال های غیبت صغری می باشد.
۵- عالم معروف شیعه محمد بن حسن طوسی (متوفی ۴۶۰ه. ق)
او مساله غیبت امام دوازدهم را در آثار جزمی خود به کار می برد. ولی مهمترین آنها کتاب الغیبه است که در آن هم با استفاده از احادیث و هم استدلال عقلی ثابت میکند که امام دوازدهم قائم مهدی(عج) است که باید در پرده غیبت به سر برد. وی با تکذیب ادعای دیگر شیعیان که علی بن ابی طالب (ع)، ابن حنفیه، امام صادق (ع)، محمد بن اسماعیل و امام موسی کاظم (ع) را قائم می دانستند و معتقد بودند که در اختفاء زندگی میکنند اظهارنظر می کند که احادیث مربوط به غیبت به زمان علی (ع) بر میگردد.
طوسی اطلاعات تاریخی موثقی را در مورد فعالیت های مخفی چهار نماینده امام دوازدهم با نقل از کتاب مفقودشدهای تحت عنوان اخبار الوکلاء الاربعه نوشته احمد بن نوح بصری به دست می دهد. اثر شیخ طوسی مأخذ اصلی نویسندگان بعدی امامیه درباره غیبت امام دوازدهم، بویژه علامه مجلسی (متوفی ۱۱۱۱ه. ق) در بحارالانوار شد.