
از انقلاب فراموش شده تا آشوبهای خیابانی اوکراین
صدای شیعه: «انقلاب فراموش شده»، نامی پرمعنا برای طغیانی است که با شکلگیری موج بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا در بحرین و علیه ظلم خاندان حاکم آلخلیفه شکل گرفت.
جواب اعتراض مسالمتآمیز علیه دیکتاتوری تابع غرب، گلوله است اما شورش مسلحانه علیه دولتمنتخب و مخالفغرب، حق مسلم!
گروه بینالملل جهان نیوز: قیام مردم بحرین نه مثل قیام مردم لیبی با استقبال چندانی از سوی کشورهای غربی مواجه شد و نه کسی از بلاد غرب جز صدور بیانیههای بیخاصیت کاری برای آن کرد.
در همین شرایط، این روزها در شرق اروپا و در حیاط خلوت روسیه، آشوبهای اجتماعی مورد استقبال شدید دولتهای غربی و بالاخص کشورهای اتحادیه اروپا قرار گرفته است. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و دیگر سران اتحادیه اروپا آنچنان از آنچه این روزها در اوکراین گذشت استقبال میکنند که گویا یک دیکتاتوری بزرگ در اروپا در هم شکسته است.
این در حالی اتفاق میافتد که بهعکس دولت آلخلیفه در بحرین، دولت یانوکویچ در اوکراین یک دولت برگزیده مردم بود که در ساختاری کاملا دموکراتیک به قدرت رسیده بود. این که رئیسجمهور مخلوع اوکراین آشوبهای مزبور را یک کودتا خوانده، آنقدرها هم خالی از صحت نیست. اگرچه در این آشوبها از قدرت نظامی برای کودتا استفاده نشد اما دولتی قانونی پیش از فرارسیدن زمان اتمام کارش، با نیرویی خارج از عرف سیاسی مخلوع گردید.
در این میان، قطعا این سوال به مخیله مخاطب کنجکاو راه مییابد که چه فرقی بین بحرین و اوکراین بود که اینهمه تفاوت در برخورد با آنها از سوی بلوک غرب مشاهده شد؟ آیا مثلا رژیم آلخلیفه خیلی دموکراتیکتر از دولت یانوکویچ در اوکراین است که این یکی با ارزشهای دموکراتیک غربی سازگار از آب درآمده است اما یانوکویچ طرفدار روسیه قابل تحمل نبود؟
جواب این سوال را تنها باید در یک کلمه جست: «منافع»! منافع بلوک غرب در اوکراین اقتضا میکرد که وارد عمل شود و از آشوب گروهی از مردم حمایت کند اما در بحرین، طغیان اکثریت جامعه علیه یک طایفه حاکم هیچ تناسبی با منافع غربیها نداشت و از آن حمایتی هم صورت نگرفت؛ نهتنها حمایتی صورت نگرفت، بلکه بهگفته «پهپه اسکوبار»، نویسنده «روزنامه آسیاتایمز»، بر سر آن معامله هم شد.
پهپه اسکوبار میگوید که ایالات متحده آمریکا در برابر موافقت اتحادیه عرب با دخالت نظامی در لیبی، با اعزام نیروهای مسلح عربستان سعودی به بحرین موافقت کرد. این بدان معناست که غرب قبول کرد تا در برابر نفت لیبی، از ارزشهای بهاصطلاح دموکراتیک خود در بحرین بگذرد و به ریاض اجازه دهد تا حیاط خلوت خود را حفظ کند.
بر این اساس، دموکراسی بهعنوان یک ارزش بهراحتی با نفت بهعنوان یک منفعت اقتصادی بزرگ معامله شد و در واقع بههیچ گرفته شد. اما در اوکراین ارزشی بهنام دموکراسی به کمک غرب آمد تا دولتی را که تمایلی به حضور آن در راس قدرت نداشت، نابود کند. قطعا اطلاعاتی که بعدها از سوی سازمانهای جاسوسی روسی ارائه خواهد شد، نشان میدهد که غربیها تا چهاندازه در سرنگونی دولت یانوکویچ نقش داشتند.
وینستون چرچیل، نخستوزیری که هرگز از یاد بریتانیاییتبارها نخواهد رفت، معتقد بود که کشورها نه دوست همیشگی دارند و نه دشمن همیشگی، بلکه منافع همیشگی دارند. در لیبی منفعت آن بود که اروپا به نفت تسلط یابد. در اوکراین منفعت این بود که دست مسکو از حیاط خلوتش کوتاه شود و اما در بحرین، منفعت آن بود که ارتجاع عربی باقی بماند تا ضامن جریان همیشگی نفت بهسوی بازارهای غربی باشند. تفاوت در برداشت از منافع در رویدادهای مختلف است که تفاوت در تاکتیکها و رفتارها را توضیح میدهد.
آنچه از همه رذیلانهتر بهنظر میرسد، نقش اروپاییهاست. اروپا که در اوکراین تمام قدرت خود را خرج سرنگونی یانوکویچ کرد، همان اروپایی است که دموکراسی در بحرین را با نفت لیبی معامله کرد.
آنچه در انتخابات 4 خرداد به تصویب مردم اوکراین برسد، قطعا مورد احترام ایرانیان است اما کاش در بحرین نیز انتخاباتی برگزار میشد تا همه جهان بهنتایج آن احترام بگذارند.
منبع:جهان
انتهای پیام