(
امتیاز از
)

میلاد مولود کعبه از نگاه حضرت آیتالله حسین مظاهری
بسمالله الرحمن الرحیم
حضرت علی بن ابیطالب«علیهالسّلام» سی سال بعد از عام الفیل، روز جمعه سیزده رجب متولّد شدند. در میان شیعه مسلّم و در میان اهل سنّت مشهور است که ولادت امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» در خانۀ خدا اتّفاق افتاده است؛ امتیازی که هیچ کس از زمان حضرت آدم«علیهالسّلام» تا روز ولادت امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» و از آن روز تا به حال نداشته و از این به بعد هم نخواهد داشت. مرحوم علّامۀ امینی در کتاب ارجمند «الغدیر»، این قضیّه را از پنجاه کتاب از شیعه و شانزده کتاب از اهل سنّت نقل کرده است. برخی از علمای اهل سنّت هم در این زمینه ادعای تواتر اخبار کردهاند.[1] به هر حال، این قضیّه قابل تردید نیست.
طبق نقل تاریخ، فاطمه بنت اسد«علیهاالسّلام» برای طواف به مسجد الحرام آمد. در هنگام طواف دچار درد زایمان شد و از خداوند تعالی برای آسان نمودن زایمان خود، کمک خواست. در آن هنگام کعبه شکاف برداشته و آن بانوی گرامی وارد کعبه شد و شکاف بسته شد. بعد از آن، کسانی که در خانۀ خدا حاضر بودند، هر چه تلاش کردند نتوانستند درب کعبه را باز کنند.
سه روز طول کشید تا امیرمؤمنان«علیهالسّلام» در خانۀ کعبه به دنیا آمدند. طفل متولّد شده و مادر او هر دو طاهر و مطهّر بودند. در این سه روز غذای مادر علی«علیهالسّلام» از طعام و میوههای بهشت بود و بانوان بزرگوار بهشتی همچون حضرت مریم، از عالم غیب، پرستاری مادر و فرزند را بر عهده داشتند. پس از سه روز، دوباره همان قسمت دیوار کعبه شکافته شد و مادر به همراه نور دیده اش که بسان پارۀ ماه درخشندگی داشت، بیرون آمدند و به فرمان خداوند متعال نام این مولود مبارک را «علی» گذاشتند. [2]
آن طور که مورّخین نوشتهاند، به نظر میآید که این قضیّه به صورت اتّفاقی واقع شده است و فاطمه بنت اسد بدون آن که بداند قرار است چنین اتّفاقی بیفتد، به مسجدالحرام آمده و اتّفاقاً درد زایمان گرفته و از خداوند خواسته است که او را یاری دهد، امّا من فکر میکنم قضیّه فراتر از این است. آن فاطمه بنت اسدی که فرزند در شکمش با او سخن میگوید، آن فاطمه بنت اسدی که خداوند او را در خانهاش راه میدهد، آن فاطمه بنت اسدی که خداوند با او صحبت میکند و میگوید:
ای فاطمه، او را علی نامگذاری کن که من علی اعلایم و او را از قدرت خود و از بزرگی و جلال خود و از میزان عدل خود خلق نمودم و نامش را از نام خود گرفتم و او را به ادب خود تأدیب نمودم و امر خود را بر او واگذاشتم و او را بر پیچیدگیهای علمم واقف ساختم و در خانه من متولد شد و او اوّلین کسی است که بر بالای خانه من اذان میگوید و بتها را میشکند و بر زمین میاندازد و مرا بزرگ میدارد و تمجید و تهلیل میگوید و او بعد از حبیب و پیامبر و برگزیدۀ خلق من و رسول من، محمد«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، امام است و وصی اوست. پس خوشا به حال دوستداران و یاران او و وای بر آنان که او را نافرمانی کرده و تنها گذاشتند و حقش را منکر شدند.[3]
چنین کسی مطمئناً میدانسته که زایشگاه او، خانۀ خداوند است و به این عنوان وارد مسجد الحرام شده است.
بعد از سه روز که امیرمؤمنان«علیهالسّلام» همراه با مادر از کعبه بیرون آمدند، ابتدا با پدر خود حضرت ابو طالب رو به رو شده، به ایشان سلام کردند. سپس به پیامبراکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» با جمله «السلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته» سلام و به اذن خدا، شروع به قرائت آیات ابتدایی سورۀ «مؤمنون» کردند و این در حالی بود که پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در آن زمان مبعوث به رسالت نشده بودند و آیات تلاوت شده که از نظر اخلاق، ارزندگی و از منظر سیر و سلوک، سازندگی خاصّی دارد، چندین سال بعد نازل شد. امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» چشمهای خود را در روی پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» باز نمود و هر دو تبسّم کردند. شاید علّت تبسّم آن دو نور مقدّس، رخ دادن آن معجزۀ شهودی برای تشیّع بوده است.
بعد از آن پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نوزاد را تحویل گرفته و زبان مبارک خود را در دهان او قرار داده و سیرابش فرمودند.[4]
نکتهای که تذکّر آن در این مجال ضروری به نظر میرسد، اینکه جوانان عزیز بیش از این باید به اینگونه قضایای تاریخی و شهودی اهمیّت دهند. رویداد خجسته و مبارک ولادت امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» در خانۀ خدا، یک رویداد ساده و معمولی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، بلکه یک افتخار بزرگ برای اسلام و تشیّع و یک دوره اصول دین شهودی است. از این رو این واقعۀ مهم و اساسی باید همواره در ذهن مردم و به ویژه نسل عزیز جوان زنده باشد و در هر فرصت و موقعیّتی بدان پرداخته شود.
قضیّۀ ولادت امیرالمومنین«علیهالسّلام» در خانۀ خدا و مطالبی که در حاشیۀ این واقعۀ تاریخساز بیان گردید، قابل تردید نیست و اصولاً میتوان این قضایا را از ضروریات مذهب تشیّع و بلکه فراتر از آن، از ضروریّات دین اسلام برشمرد.
این مسئلۀ ضروری قبل از هر چیز وجود خداوندی عالم و قدرتمند که مستجمع جمیع صفات کمالات است را اثبات می کند. خداوندی که قادر است بانویی را به صورت معجزه آسا برای زایمان در خانۀ خودش جای دهد و چند روز از آن بانو و فرزند گرامی او پذیرائی نماید.
مطلب بعدی که در واقعۀ ولادت امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» برجستگی دارد، ارتباط تنگاتنگی است که آن حضرت از بدو تولد با «نبوّت» و خصوصاً شخص نبیّ اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» داشتهاند. همانطور که بیان شد، پس از خروج فاطمه بنت اسد و امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» از خانۀ خدا، حضرت علی«علیهالسّلام» به پیامبر گرامی سلام کرده، آیات اول سورۀ «مؤمنون» را قرائت کرد. بعد از آن پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نوزاد را تحویل گرفتند و در حقیقت از این جا به بعد، پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» مربّی امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» شدند و این یکی از بالاترین افتخارات ایشان بود که از همان ابتدا تحت سرپرستی و تربیت پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» قرار گرفتند[5] و امیرمؤمنان«علیهالسّلام» ـ به تعبیر خود ـ مانند کودکی که به دنبال مادرش میدود، همواره همراه پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» بودند[6]. و این همراهی تا آخرین لحظۀ حیات مبارک پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» ادامه داشت.
هر سال که پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به غار حرا عزیمت میکردند، تنها امیرالمؤمنین علی«علیهالسّلام» همراه ایشان بودند؛ حتّی هنگامی که فرشتۀ وحی، جبرئیل امین، پیام بعثت را در غار حرا ابلاغ کرد، حضرت علی«علیهالسّلام» نیز آن جا بودند که نالۀ شیطان را شنیدند و نور وحی و رسالت را دیدند و بوی نبوّت به مشام ایشان رسید.[7] لذا میتوان گفت در این رویداد مهم، قضیّۀ «امامت» نیز مورد توجّه واقع شده است.
همچنین معجزات صورت گرفته در این واقعه، اشاراتی به «معاد» دارد. امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» در آیات اخلاقی که تلاوت فرمودند، از قول قرآن کریم، فلاح و رستگاری را نتیجۀ کردار پسندیدۀ مؤمنین برشمردند و ارث بردن بهشت جاودان را به آنان بشارت دادند.
اما نکتۀ مهم این است که همۀ موارد یاد شده، به صورت شهودی به اثبات توحید، نبوّت، امامت و معاد، میپردازد و از استدلال خاصی استمداد نشده است. وقایعی که در آن چند روز رخ داده است را همۀ موجّهین آن دوران دیدهاند و به صورت شهودی تصدیق مینمایند.
لزوم تقویت بنیۀ اعتقادی
زمان، زمان شبهه شده است و دشمن دسیسههایی در صدد تضعیف ریشههای تشیّع دارد. به همین جهت در خصوص ارکان تشیّع شبهه وارد میکند. شبهاتی که وارد میشود، بیریشه است، اما چون متأسّفانه ارتباط جوانها با مجالس مذهبی و کتب اعتقادی کم شده است، شبههها پر زرق و برق جلوه میکند و بر ذهن آنان تأثیر منفی میگذارد. لذا نسل جوان باید با مطالعۀ کتب دینی و مذهبی، خود را برای پاسخگویی به شبهات تجهیز کنند و بدانند شجرۀ طیبۀ تشیع از ریشه و بنیان محکمی برخوردار است.
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمۀ طاهرین«علیهمالسّلام» و پس از آن ذوات مقدس، مراجع معظّم تقلید و علمای بزرگوار، برای آبیاری درخت تنومند تشیّع زحمات فراوانی متحمّل شدهاند و زحمات و تلاشهای آنان موجب شده است که هیچ طوفانی قادر به ریشهکنی شجرۀ طیبۀ تشیّع نشود. ولی بالأخره بروز شبهات در ایجاد انحراف فکری نسل جوان، تأثیر میگذارد و این مصیبت بزرگی برای آنان به شمار میرود. به همین جهت باید در این خصوص تدبیری اندیشیده شود. تنها چارۀ رهائی از این بلای عظیم نیز این است که نسل جوان اولاً با مسجد و روحانیّت و جلسات مذهبی ارتباط داشته باشند. ثانیاً با مراجعه به منابع دینی و مطالعۀ کتب مورد تأیید مذهبی، خود را در برابر شبهاتی که مطرح میشود، تجهیز کنند. خوشبختانه با توجه به امکاناتی که امروزه در اختیار جوانان است، سهولت مراجعۀ آنان از طریق سایتهای اینترنتی و نظائر آن، به مراجع تقلید و مراکز علوم دینی، میتواند به رفع شبهات آنان کمک نماید. از این رو به نسل جوان توصیه میشود که در صورت بروز شبهه یا طرح سؤال اعتقادی، فوراً در جهت یافتن پاسخ آن بکوشند. چرا که ماندن شبهه در ذهن و عدم پاسخگویی سریع به آن، موجب ایجاد عقدۀ دینی در ذهن میشود و انحراف فکری به وجود میآورد.
استکبار جهانی در مقابله با اتّحاد و برادری دینی مردم مسلمان ایران، به تحمیل جنگ و تهاجم نظامی پرداخت. ولی جوانان غیرتمند ایرانی و شیعه، دماغ او را به خاک مالیدند. از اینرو برای جبران شکست قبلی، حملۀ خود را از جبهۀ تهاجم فرهنگی آغاز نمود و در این جبهه به اشاعۀ فساد اخلاقی پرداخت که اگرچه خسارات فراوانی وارد کرد، ولی مجدداً مأیوس شد و مشاهده کرد که همان مردم به ظاهر لاابالی، در مواقع حسّاس، دوش به دوش سایر مردم در صحنه هستند. لذا با عزم جدّی در نبرد جدیدی، به ایجاد شبهه پرداخته است و به واسطۀ رسانهها و وسائل ارتباط جمعی، تهاجم سوّم را به درون خانههای شیعیان برده است و توسّط ایادی خودفروخته در برخی مدارس و دانشگاهها، شبهات ساختگی را بروز و ظهور میدهد. بنابراین خنثی نمودن تهاجم سوّم استکبار جهانی نیز بر همۀ اقشار مردم، به ویژه نسل حقجوی جوان واجب و لازم است. به همین سبب به جوانان توصیه میشود با تقویت ارتباط خود با روحانیّت و مسجد و مجالس مذهبی و اهمیّت بیش از پیش به کار فرهنگی، تهاجم سوّم دشمن را نیز جدّی بگیرند تا پیروزی نصیب آنان شود.
در خصوص ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین على بن ابیطالب«علیهالسّلام» بیش از هزار دلیل آورده شده و عالمان بزرگ شیعه و سنّى در این باره کتابها نوشتهاند. کتابهایى مانند: عبقات الانوار، المراجعات، الغدیر، احقاق الحقّ از عالمان برجسته شیعه و ینابیع الموّدة، فصول المهمّة و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید از عالمان بزرگ اهل سنّت، در کتابخانههای شیعه و سنّی موجود است و در آن کتابها، به همۀ شبهاتی که امروزه از سوی دشمنان اسلام در اذهان شیعیان تزریق میشود، پاسخ داده شده است.
اساساً در اصول دین تقلید جایز نیست و هر مسلمانی باید با تحقیق و مطالعه، اصول دین اسلام را به صورت استدلالی بیاموزد. به گونهای که اگر از او دربارۀ توحید، نبوّت یا معاد، سؤال نمودند، با منطق و استدلال قادر به پاسخگوئی باشد. اگر از یک شیعه بپرسند: دلیل تو برای اثبات امامت ائمۀ هدی«علیهمالسّلام» چیست؟ باید بتواند با اقامۀ برهان قاطع، امامت را اثبات کند. موضوع مهدویّت باید با تحقیق جامع برای جوانان حل شده باشد و بتوانند پاسخگوی شبهاتی که در این خصوص وارد میشود، باشند. تسلّط استدلالی بر اصول دین و دانستن موارد ذکر شده، نیاز به مطالعۀ مستمر و منظّم دارد.
پی نوشتها:
[1]. موسوعة الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 7، صص 44-35.
2. ر.ک: الأمالی(للصدوق)، ص 132.
3. الأمالی(للطوسی)، صص 708 - 707.
4. همان، ص 708.
5. ر.ک: کشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین«علیهالسّلام»، ص 19.
6. نهج البلاغه، خطبه 192.
7. همان.
انتهای پیام